دلایل کم سوادی احساسی در جوامع امروز
کمسوادی احساسی در جوامع امروزی مثل اینه که آدمها بلد نباشن زبان دل خودشون رو بخونن—و وقتی نتونی بخونی، نمیتونی بنویسی، نمیتونی حرف بزنی، نمیتونی ارتباط بگیری.
بیایم دلایل این پدیده رو با هم مرور کنیم:
---
کمسوادی احساسی در جوامع امروزی مثل اینه که آدمها بلد نباشن زبان دل خودشون رو بخونن—و وقتی نتونی بخونی، نمیتونی بنویسی، نمیتونی حرف بزنی، نمیتونی ارتباط بگیری.
بیایم دلایل این پدیده رو با هم مرور کنیم:
---
کمک به کودکان برای شناخت احساساتشان، مثل دادن قطبنما به کسیست که تازه وارد جنگل زندگی شده. بدون اون، گم میشن. و باهاش، میتونن راه خودشون رو پیدا کنن— حتی وقتی طوفان میاد.
بیایم اینو با زبان ساده ولی عمیق باز کنیم:
---
دانستن درباره احساسات فقط یک سرگرمی روانشناختی نیست—این یک ضرورت برای زنده ماندنِ سالم، تصمیمگیری درست، و ساختن روابط واقعیست. وقتی احساساتت رو نمیشناسی، مثل اینه که داری با نقشهای تاریک توی شهری شلوغ رانندگی میکنی. تصادف، گمشدن، و برخورد با دیوار، اجتنابناپذیر میشن.
بیایم اینو برسی کنیم که چرا نیاز است که ما آدمها احساسات خود را شناسایی کنیم و درباره اونا بیشتر بدونیم
---
مثلث خودمشغولی: رنجش، ترس، عصبانیت
سه زمان، سه زهر، یک زندان ذهنی
در ادامه مطلب یک درک شخصی یک تعریف شخصی را درباره مثلث خودمشغولی نوشتم که مطالعه اون خالی از لطف نیست
«مثلث دالان خود» —نه اون نسخههای تکراری روانشناسی که میگن خودمشغولی یعنی خودشیفتگی یا کمبود عزتنفس. نه. اینجا قراره یه مدل بسازیم که هم کوبنده باشه، هم واقعی،: بیرحم، صادق، و عمیق.
نویسنده محسن سعیدپور
---
بیکفایتی—وقتی خودت رو دستکم میگیری و بعد از دنیا انتظار داری نجاتت بده
حسادت
نواقص رفتاری و اخلاقی
🐍 تعریف نقص حسادت
حسادت، زخمیست که از مقایسه زاده میشود و با انکار تغذیه میکند.
نقصیست که به جای دیدن زیبایی در دیگری، آن را تهدیدی برای ارزش خود میبیند.
حسادت، میل به داشتن نیست—میل به نداشتن دیگریست.
و این میل، نه از کمبود واقعی، بلکه از ناتوانی در دیدن مسیر منحصربهفرد خود سرچشمه میگیرد.
حسادت، صدای سبزخواریست که در گوش انسان زمزمه میکند:
«اگر مال من بود، آرام میگرفتم.»
اما حقیقت این است:
تا زمانی که آرامش را در تصاحب بجویی، همیشه در طوفان خواهی ماند.
نویسنده محسن سعیدپور
«حسادت، زمزمهای از سایههاست»