🔺 مثلث دالان خود: سه رأس، یک زندان
دالان خود یه بیماری نیست.
یه معماریه.
یه سازهی ذهنی که توش گیر میافتیم، چون فکر میکنیم مرکز جهانیم.
و این سازه سه ضلع داره:
1. آینهی شکسته
تو خودت رو فقط از طریق بازتاب دیگران میبینی.
نه اونطور که واقعاً هستی، بلکه اونطور که فکر میکنی دیگران تو رو میبینن.
هر نگاه، هر لایک، هر تأیید، میشه یه تکهی شکسته از آینهای که باهاش خودت رو تعریف میکنی.
و چون این آینه شکستهست، تصویرت همیشه ناقصه، همیشه تحریفشده، همیشه دردناک.
---
2. مقایسهی بیپایان
تو خودت رو با همه مقایسه میکنی، ولی همیشه از زاویهی ضعف.
اونا موفقترن، خوشحالترن، خوشقیافهترن، باهوشترن.
و تو؟
تو همیشه در حال اندازهگیری خودت با خطکش دیگرانی هستی که حتی نمیدونی واقعاً کیان.
این مقایسه، یه مسابقهست که هیچوقت برنده نداره.
فقط خستگی، حسادت، و تهیشدن.
---
3. توهم کنترل
تو فکر میکنی اگه همه چیز رو بفهمی، تحلیل کنی، پیشبینی کنی، میتونی کنترلش کنی.
احساساتت، روابطت، آیندهت.
ولی این فقط یه توهمه.
تو داری با فکر کردن زیاد، با تحلیلهای بیپایان، از مواجهه با واقعیت فرار میکنی.
و این فرار، خودش یه شکل از خودمشغولیه:
تو مشغول خودتی، چون نمیخوای با زندگی روبهرو شی.
---
💥 نتیجه: دالان خود یعنی گیر افتادن توی یه مثلث طلسمشده
- هر ضلع، یه دروغ شیرین داره.
- هر رأس، یه زخم قدیمی رو پنهان میکنه.
- و تو، وسط این مثلث، داری دور خودت میچرخی، فکر میکنی داری رشد میکنی، ولی فقط داری عمیقتر توی خودت فرو میری.
---
🧨 راه خروج؟
باید آینه رو بشکنی، نه تکهتکهش رو جمع کنی.
باید مقایسه رو رها کنی، نه بهتر از بقیه بشی.
باید کنترل رو وا بدی، نه بیشتر بفهمی.
دالان خود با خودشناسی فرق داره.
خودشناسی یعنی ببینی، بپذیری، و رها کنی.
دالان خود یعنی ببینی، بچسبی، و غرق شی.
نویسنده محسن سعیدپور
توضیحات درباره تصویر :
سه رأسِ این مثلث—آینهی شکسته، خطکش زنگزده، و مغز در حال انفجار—هرکدوم یه نماد از اون زندانیان که ذهن رو درگیر خودش میکنه.
میتونه تبدیل بشه به یه هشدار، یه دعوت، یه نقطهی شروع برای رهایی
