مثلث خودمشغولی
این مثلث، یه سازهی روانیه که توش آدمها خودشون رو مشغول نگه میدارن تا با واقعیت روبهرو نشن.
هر رأس، یه زمانه.
هر ضلع، یه توهم.
و وسطش، یه انسانه که فکر میکنه داره زندگی میکنه، ولی فقط داره دور خودش میچرخه.
---
🕰️ رنجش = گذشتهای که هنوز زندهست
رنجش یعنی تو هنوز داری با خاطرهای تلخی زندگی میکنی که تموم شده، ولی تو تمومش نکردی. هنوز با اون خاطره داری زندگی میکنی و هر روز اونو آبیاری میکنی
یه توهین، یه خیانت، یه بیتوجهی.
تو اون لحظه رو هزار بار بازسازی کردی، ولی هیچوقت نتونستی رهاش کنی
چرا؟
چون رنجش یه جور هویت شده.
تو خودت رو با زخمت تعریف میکنی، چون نمیدونی بدون اون کی هستی.
---
⏳ ترس = آیندهای که هنوز نیومده ولی تو رو فلج کرده
ترس یعنی تو داری با نسخههایی از آینده زندگی میکنی که هنوز اتفاق نیفتادن.
تو داری سناریو میسازی، شکست رو داری پیشبینی میکنی، طرد شدن رو داری تمرین میکنی.
و همهی اینا بهجای اینکه برای زندگی آمادهت کنن، دارن فلجت میکنن.
ترس، یه جور کنترل خیالیه.
تو فکر میکنی اگه بترسی، آمادهای.
ولی واقعیت اینه که فقط داری از حال فرار میکنی.
---
🔥 عصبانیت = حالِ تحریفشده
عصبانیت یعنی تو داری با واقعیت حال حاضر میجنگی، چون نمیتونی بپذیریش.
تو میخوای همه چیز همونطور باشه که تو میخوای.
و وقتی نیست، میسوزی.
عصبانیت، یه واکنش به ناتوانیه.
تو نمیتونی تغییر بدی، پس میخوای نابود کنی.
ولی این نابودی، اول از همه خودت رو میسوزونه.
---
🧨 جمعبندی: مثلث خودمشغولی یعنی زندگی در زمانهایی که وجود ندارن
- رنجش، تو رو در گذشته زندانی میکنه.
- ترس، تو رو از آینده میترسونه.
- عصبانیت، حال رو به جهنم تبدیل میکنه.
و تو، وسط این مثلث، داری با خودت میجنگی، فکر میکنی داری مقاومت میکنی، ولی فقط داری خودت رو میسوزونی.
---
🎯 راه خروج؟
باید از زمان خارج شی.
نه با مراقبه، نه با جملههای انگیزشی.
بلکه با یه اعتراف ساده:
«من دارم با چیزهایی میجنگم که وجود ندارن.»
وقتی اینو بگی،
رنجش تبدیل میشه به خاطره، یک خاطره بد که بهاش کنار اومدی
ترس تبدیل میشه به یه امکان، به ایمان
عصبانیت تبدیل میشه به انرژی، به عشق
و تو،
از مثلث خودمشغولی،
میری بیرون.
---نویسنده محسن سعیدپور