نوشته های محسن سعیدپور

دست نوشته های شخصی محسن سعیدپور

نوشته های محسن سعیدپور

دست نوشته های شخصی محسن سعیدپور

نوشته های محسن سعیدپور

آثار شخصی محسن سعیدپور
دست نوشته ها و مقالات اختصاصی
کلماتم خانه‌ای‌ست برای آن‌هایی که در سکوت گم شده‌اند.
هر جمله، پنجره‌ای‌ست رو به درون

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

غرور دفاعی

جمعه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، ۰۲:۲۳ ب.ظ | محسن سعیدپور | ۱ نظر

 

🧠 غرور دفاعی: توهمی برای فرار از خودِ واقعی

غرور دفاعی

وقتی اسیر غرور دفاعی می‌شی، انگار یه نسخه‌ی فتوشاپ‌شده از خودت رو می‌فرستی وسط جمع.  

یه نسخه‌ی بی‌نقص، همیشه درست، همیشه برتر، همیشه در حال قضاوت دیگران.  

و تو پشت پرده نشستی، لرزون، ترسیده، و امیدوار که کسی اون نقاب رو برنداره.

 

---

 

💣 بزرگ‌بینی ناگهانی

 

تو ممکنه یه اشتباه ساده کرده باشی، مثلاً یه حرف بی‌جا زده باشی.  

ولی به‌جای اینکه بگی «آره، اشتباه کردم»، مغزت می‌زنه تو فاز دفاعی:  

«من از همه بیشتر می‌فهمم. اونا نمی‌فهمن. من خاصم.»  

و این‌جاست که غرور دفاعی تبدیل می‌شه به یه برج عاج—بلند، تنها، و توخالی.

 

---

 

🗑️ تحقیر دیگران

 

برای اینکه اون حس برتری رو حفظ کنی، باید بقیه رو پایین نگه‌داری.  

پس شروع می‌کنی به تحقیر:  

- «فلانی هیچی نمی‌فهمه.»  

- «اونا سطحی‌ان.»  

- «من از یه جنس دیگه‌ام.»

 

و این تحقیر، نه از قدرت، بلکه از ترسه.  

ترس از اینکه شاید واقعاً اون‌قدر خاص نباشی که فکر می‌کنی.

 

---

 

❌ نپذیرفتن اشتباه

 

غرور دفاعی از اشتباه متنفره.  

چون اشتباه یعنی نقص، و نقص یعنی آسیب‌پذیری، و آسیب‌پذیری یعنی اینکه شاید اون نقاب بیفته.  

پس تو تا آخرین نفس از اشتباهت دفاع می‌کنی، حتی اگه همه بدونن که اشتباه کردی.  

چون غرور دفاعی ترجیح می‌ده دروغ بگه تا اینکه حقیقت رو بپذیره.

 

---

 

🧊 فرار از صمیمیت

 

صمیمیت یعنی دیده شدن.  

و غرور دفاعی از دیده شدن می‌ترسه.  

پس تو با شوخی‌های سطحی، با فاصله گرفتن، با نقش بازی کردن، از صمیمیت فرار می‌کنی.  

چون اگه کسی نزدیک بشه، ممکنه اون کودک زخمی پشت نقاب رو ببینه.

 

---

 

🎭 نتیجه؟

 

تو تبدیل می‌شی به یه نسخه‌ی جعلی از خودت.  

یه آدم همیشه حق‌به‌جانب، همیشه منتقد، همیشه تنها.  

و بدتر از همه؟  

خودت هم کم‌کم باور می‌کنی که همینی که وانمود می‌کنی هستی.

 

---

 

🪞 راه رهایی؟

 

غرور دفاعی رو نمی‌شه شکست، باید آروم آروم ازش عبور کرد.  

با پذیرفتن اشتباهات، با گفتن «نمی‌دونم»، با اجازه دادن به دیگران که نزدیک بشن.  

و با یادآوری اینکه:  

تو قرار نیست کامل باشی. فقط کافی‌ه که واقعی باشی.

 

---

 

غرور دفاعی، مثل زرهیه که انسان ناخودآگاه به تن می‌کنه تا از خودش در برابر آسیب‌های روانی محافظت کنه. این نوع غرور، برخلاف غرور سالم که از دستاورد یا عزت نفس واقعی میاد، بیشتر از ترس، زخم‌های گذشته، یا احساس ناامنی سرچشمه می‌گیره.

 

بیاید با هم لایه‌های این مفهوم رو باز کنیم:

 

---

 

🛡️ غرور دفاعی یعنی چه؟

 

غرور دفاعی واکنشی‌ست به تهدیدهای بیرونی یا درونی.  

وقتی انسان احساس می‌کنه ممکنه تحقیر بشه، طرد بشه، یا آسیب ببینه، غرور دفاعی فعال می‌شه تا اون درد رو پنهان کنه یا ازش فرار کنه.

 

---

 

🔍 نشانه‌های غرور دفاعی

 

- خودبزرگ‌بینی ناگهانی: تأکید افراطی روی توانایی‌ها یا موفقیت‌ها  

- تحقیر دیگران: برای بالا نگه‌داشتن خود، دیگران رو کوچک می‌کنه  

- نپذیرفتن اشتباه: چون اشتباه مساوی با آسیب‌پذیریه  

- فرار از صمیمیت: چون نزدیکی ممکنه باعث دیده شدن ضعف‌ها بشه  

- نیاز به کنترل: چون کنترل یعنی امنیت، و امنیت یعنی پنهان کردن ترس‌ها

 

---

 

🧠 ریشه‌های روانی

 

غرور دفاعی معمولاً از تجربه‌های گذشته میاد:  

- کودکی با والدین سخت‌گیر یا تحقیرکننده  

- تجربه‌ی طرد شدن یا شکست‌های دردناک  

- احساس بی‌ارزشی که با نقاب غرور پوشانده می‌شه

 

---

 

🎭 مثال نمادین

 

تصور کن انسانی که در کودکی دائم تحقیر شده، حالا در بزرگسالی همیشه می‌خواد برنده باشه، هیچ‌وقت اشتباه نکنه، و همه رو تحت تأثیر قرار بده.  

اما پشت این نقاب، کودکی نشسته که هنوز از شنیدن «تو کافی نیستی» می‌ترسه.

 

---

 

🔄 چگونه می‌شه با غرور دفاعی روبه‌رو شد؟

 

- خودآگاهی: شناخت لحظه‌هایی که غرور فعال می‌شه  

- پذیرش آسیب‌پذیری: فهم اینکه ضعف‌ها بخشی از انسان بودنن  

- تمرین فروتنی: نه برای تحقیر خود، بلکه برای رهایی از نقاب  

- درمان و گفت‌وگو: صحبت با کسی که امن باشه، مثل روان‌درمانگر یا حتی نوشتن در وبلاگت

 

---

نویسنده محسن سعیدپور 

نظرات  (۱)

سلام محسن،  

نوشته‌ تو درباره غرور دفاعی خوب بود و یکی بالاخره  چیزی که من سال‌ها توی خودم خفه کرده بودم را به زیبایی تشریح کرد.

آرش‌ام، ۳۸ سالمه.  

توی یه رابطه‌ی ۷ ساله با زنی بودم که آخرش با یه جمله همه چیز را تموم کرد:  

«تو هیچ‌وقت نمی‌ذاری من حرف بزنم و همیشه در هر صورت حق با توست 

حتی نمیزاری من برای یکبار هم که شده ازت ناراحت باشم چون همیشه ناراحتی های من از خودت را ضعف خودم می‌دونی.»

 

اون لحظه نفهمیدم چی گفت. فقط گفتم: «من فقط نمی‌خوام تو اذیت بشی میفهمی.»  

ولی واقعیت اینه که نمی‌تونستم ناراحتی‌ش رو تحمل کنم، چون حس می‌کردم اگه اون ازم ناراحت باشه، یعنی من شکست خوردم.  

غرورم نمی‌ذاشت بپذیرم که آدم‌ها حق دارن ضعیف باشن، حق دارن گریه کنن، حق دارن بگن "من خوب نیستم."

هر وقت بحثی پیش می‌اومد، به‌جای اینکه گوش بدم، شروع می‌کردم به دفاع از خودم.  

نه چون مقصر نبودم،  

بلکه چون نمی‌تونستم با این واقعیت کنار بیام که شاید اشتباه کرده باشم.  

غرورم مثل یه سپر بود، ولی اون سپر، فاصله ساخت.  

و حالا، من موندم و یه رابطه‌ی تموم‌شده، و یه عالمه حرفی که هیچ‌وقت گفته نشد.

نوشته‌ تو بهم تلنگری زد که بفهمم که غرور دفاعی، گاهی نه از قدرت، بلکه از ترس میاد.  درسته

ترس از دیده شدن، ترس از قضاوت، ترس از اینکه شاید اون‌قدرها هم خوب نباشیم.

  باید تمرین کنم که در زندگیم بدون سپر، حرف بزنم.

با تشکر از طرف آرش از مسجد سلیمان 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">