غرور موفقیت
غرور موفقیت
غرور موفقیت بیپرده، تلخ، اما واقعی. دربارهی اون لحظههایی که موفقیت، بهجای اینکه ما رو رشد بده، تبدیل میشه به یه توهم خودبزرگبینانه که آرومآروم میخوردمون.
---نویسنده محسن سعیدپور
غرور موفقیت
غرور موفقیت بیپرده، تلخ، اما واقعی. دربارهی اون لحظههایی که موفقیت، بهجای اینکه ما رو رشد بده، تبدیل میشه به یه توهم خودبزرگبینانه که آرومآروم میخوردمون.
---نویسنده محسن سعیدپور
بیوفایی سرد،
آن نوع خیانت نیست که با آتش وسوسه بسوزاند—بلکه با یخ بیتفاوتی منجمد میکند.
این نقص، آرام و بیصدا وارد رابطه میشود؛ نه با لمس غریبهای، بلکه با نادیده گرفتن کسی که روزی عزیزترین بود.
---
بی وفایی وسوسه گر ،
آن نوع خیانت نیست که از نفرت یا سردی بیاید—بلکه از لذت لحظهای، از فرار از درد، از وسوسهی لمس چیزی که ممنوع است.
این نقص، مثل شعلهایست که در دل رابطهای خاموش روشن میشود، نه برای گرما، بلکه برای سوزاندن.
---
بی وفایی به خود
شاید پنهانترین و دردناکترین نوع خیانت باشد—چون قربانی و خائن یکیست.
این نقص، نه با فریاد، بلکه با سکوتی درونی آغاز میشود. لحظهای که خودت را نادیده میگیری تا دیگران را راضی نگه داری. لحظهای که «نه» را در دل میگویی اما «بله» را بر زبان میآوری.
---
(نقص بی وفایی )
بیوفایی نقابدار،
همان خیانتیست که با لبخند اتفاق میافتد. نه با دور شدن، بلکه با ماندنِ دروغین.
این نوع بیوفایی، مثل آینهایست که تصویرت را نشان میدهد، اما پشت آن، چهرهای دیگر پنهان شده—نقابدار، حسابگر، و بیصدا.
در ادامه بیشتر درباره نقص بی وفایی نقاب دار میپردازیم و دو داستان از نوع بی وفایی نقاب دار را مطالعه کنید 🙏
نواقص رفتاری و اخلاقی
نقص بی وفایی
بیوفایی خاموش، آن نوع خیانت است که هیچکس برایش فریاد نمیزند. نه دراماتیک است، نه با درگیری همراه. فقط ناپدید میشود. مثل کسی که در میانهی شب، بیصدا از خانه بیرون میزند و در را پشت سرش نمیبندد. نه بهخاطر اینکه عجله دارد، بلکه چون دیگر اهمیتی نمیدهد.
کمسوادی احساسی در جوامع امروزی مثل اینه که آدمها بلد نباشن زبان دل خودشون رو بخونن—و وقتی نتونی بخونی، نمیتونی بنویسی، نمیتونی حرف بزنی، نمیتونی ارتباط بگیری.
بیایم دلایل این پدیده رو با هم مرور کنیم:
---
کمک به کودکان برای شناخت احساساتشان، مثل دادن قطبنما به کسیست که تازه وارد جنگل زندگی شده. بدون اون، گم میشن. و باهاش، میتونن راه خودشون رو پیدا کنن— حتی وقتی طوفان میاد.
بیایم اینو با زبان ساده ولی عمیق باز کنیم:
---
دانستن درباره احساسات فقط یک سرگرمی روانشناختی نیست—این یک ضرورت برای زنده ماندنِ سالم، تصمیمگیری درست، و ساختن روابط واقعیست. وقتی احساساتت رو نمیشناسی، مثل اینه که داری با نقشهای تاریک توی شهری شلوغ رانندگی میکنی. تصادف، گمشدن، و برخورد با دیوار، اجتنابناپذیر میشن.
بیایم اینو برسی کنیم که چرا نیاز است که ما آدمها احساسات خود را شناسایی کنیم و درباره اونا بیشتر بدونیم
---