سنگ های رنج بر دوش هایمان
🪨 سنگهای رنج بر دوش هایمان
۱. سنگ پشیمانی
این سنگ همیشه کمی گرم است، انگار تازه از دل حادثه بیرون آمده. سطحش ترکخورده، و هر ترک، یک تصمیم اشتباه را روایت میکند.
گاهی شبها شروع به لرزیدن میکند، مثل خاطرهای که دوباره زنده شده.
قدرت پنهانش: یادآوری مسیرهایی که دیگر نمیروی، و درک اینکه رشد همیشه با اشتباه همراه است.
۲. سنگ سکوتهای اجباری
سطحی صاف و بیصدا دارد، اما اگر گوش بدهی، صدای حرفهای نگفته درونش پیچیدهاند.
در لحظههایی که میخواهی فریاد بزنی، این سنگ سنگینتر میشود.
قدرت پنهانش: محافظت از درونیترین بخشهای وجودت، تا زمانی که آمادهی گفتن باشی.
۳. سنگ بخششِ ناتمام
نیمی از این سنگ روشن است، نیمی تاریک.
وقتی لمسش میکنی، انگار دو احساس متضاد درونت میجنگند: آرامش و خشم.
قدرت پنهانش: نشان دادن اینکه بخشش فرآیندیست، نه لحظهای. و گاهی ناتمام بودنش، خودش یک حقیقت صادقانه است.
۴. سنگ حسرتهای کوچک
ریز و پراکندهاند، مثل دانههای شن در کف کفش.
هر بار که قدم میزنی، صدایشان را میشنوی.
قدرت پنهانشان: یادآوری زیباییهای کوچک زندگی که هنوز میتوانی ببینی، اگر چشمهایت را باز کنی.
۵. سنگ تنهاییهای انتخابشده
گرم و زبر است، مثل پتویی که شبها به خودت پیچیدهای.
گاهی آرامش میدهد، گاهی دلتنگی.
قدرت پنهانش: ساختن فضای امن برای خودشناسی، و یادآوری اینکه تنهایی میتواند مقدس باشد.
۶. سنگ رنجشهای قدیمی
لایهلایه است، مثل چوبی که سالها در آب مانده.
هر لایهاش یک خاطرهست، و هر خاطره، یک گره در دل.
قدرت پنهانش: دعوت به گفتوگو، به باز کردن گرهها، حتی اگر دیر شده باشد.
۷. سنگ ترس از بیمعنایی
تیره و عمیق، مثل سنگی که در ته چاه افتاده.
وقتی به آن نگاه میکنی، انگار خودت را میبینی.
قدرت پنهانش: پرسشگری. این سنگ تو را مجبور میکند که معنا را بسازی، نه فقط پیدا کنی.
نویسنده محسن سعیدپور