درمان رنجش
---
💊 درمان رنجش – نویسنده محسن سعیدپور :
1. بپذیر که رنجش یه انتخابه، نه یه اجبار.
تو تصمیم گرفتی که اون خاطره رو نگه داری.
تو تصمیم گرفتی که هر بار اسمش میاد، یه زهر کوچیک بریزی توی دلت.
و چون انتخاب کردی، میتونی انتخاب کنی که ولش کنی.
> «رنجش مثل نگه داشتن یه مشت شیشه شکستهست، با این امید که یه روز طرف مقابل پاشو بذاره روش. ولی فعلاً فقط دستای خودت دارن خون میریزن.»
---
2. بفهم چرا هنوز نگهش داشتی.
رنجش گاهی یه جور هویت میشه:
«من اونم که فلانی بهم خیانت کرد.»
«من اونم که هیچوقت دیده نشد.»
ولی اگه هویتت رو روی زخمت بسازی، همیشه یه قربانی میمونی.
> «آدمایی که نمیتونن دردشون رو رها کنن، معمولاً چون نمیدونن بدون اون درد، کی هستن.»
---
3. ببخش—not چون طرف مقابل لیاقتش رو داره، بلکه چون تو لیاقت آرامش رو داری.
بخشش یعنی ول کردن بار اضافی—not تأیید رفتار طرف مقابل.
تو نمیگی «اشکالی نداره»،
تو میگی: «دیگه نمیذارم این درد، زندگیمو کنترل کنه.»
> «بخشش یعنی به خودت اجازه بدی که دیگه اون آدم رو توی ذهنت اجارهنشین نکنی.»
---
4. حرف بزن، بنویس، فریاد بزن—ولی نذار توی دلت بمونه.
رنجش مثل یه زخم بستهست. اگه بازش نکنی، چرک میکنه.
پس بنویسش، بگوش، حتی اگه فقط برای خودت باشه.
> «احساسات سرکوبشده مثل گازهای سمیان. اگه راه خروج نداشته باشن، تو رو از درون میکشن.»
---
5. یه چیز بهتر بساز.
از اون درد، یه داستان بساز.
یه شعر، یه موجود مثل رنجا، یه صحنهی اسطورهای.
اگه قراره زخمت بمونه، بذار تبدیل بشه به هنر، نه به زهر.
و در آخر باید بگم خدمت شما دوستان عزیز
> «دردت رو یا میبلعی، یا مینویسی. انتخاب با توئه.»