خودبزرگ بینی
و بعدش میری بیرون، انتظار داری همه با دیدنت کف بزنن، فرش قرمز پهن کنن، و بگن: «ای نابغه، بیا ما رو نجات بده.»
ولی بذار یه چیزی رو روشن کنیم: خودبزرگبینی معمولاً یه ماسکه.
یه ماسک برای پنهون کردن یه ترس عمیق: ترس از بیاهمیت بودن.
تو اونقدر میخوای خاص باشی، چون ته دلت میترسی که هیچکس واقعاً بهت اهمیت نده.
و مشکل اینجاست: هر چی بیشتر تلاش کنی خاص باشی، بیشتر از خودت دور میشی.
چون خاص بودن واقعی، از درون میاد—not از تعداد لایکها، نه از مدرکها، نه از اینکه چند نفر بهت حسادت میکنن.
خودبزرگبینی یه جور فریاد خاموشه: «لطفاً منو ببین!»
ولی اگه واقعاً بخوای دیده بشی، باید اول خودت رو ببینی—با همه ضعفها، با همه شکستها، با همه چیزهایی که خاص نیستن.
و اونوقت، شاید دیگه نیازی به بزرگنمایی نداشته باشی.
چون میفهمی که ارزش، توی واقعی بودنه—not توی بزرگ بودن.
هرگونه کپی برداری از مطالب ممنوع می باشد
و پیگرد قانونی دارد
نوشته های محسن سعیدپور