با رنجش هایمان چیکار کنیم؟
💥 با رنجشهات چیکار کنی؟
1. اول از همه: بپذیر که رنجشهات مال خودتن
نه مال فلانی که تو رو نادیده گرفت. نه مال اون رئیسی که قدر تو رو ندونست. نه مال اون عشقی که رفت.
رنجش، یه انتخابه. تو انتخاب کردی که اون اتفاق رو هنوز با خودت بکشی. مثل یه کولهبار سنگین که هیچکس جز خودت نمیدونه چقدر اذیتت میکنه.
> "زندگی عادل نیست. ولی تو میتونی انتخاب کنی چطور با بیعدالتی کنار بیای."
---
2. بعدش: دست از قربانی بودن بردار
آره، درد کشیدی. آره، حق با تو بود. ولی تا کی میخوای توی ذهن خودت دادگاه بزنی و هی حکم صادر کنی؟
رنجش، مثل خورهست. آروم آروم میخورهت، بدون اینکه طرف مقابل حتی بفهمه.
تو داری خودتو مجازات میکنی، نه اون آدمی که باعثش شده.
---
3. ببین چی ازش یاد گرفتی
اگه فقط داری رنجش رو نگه میداری چون "نباید فراموش کنم"، داری خودتو گول میزنی.
یاد گرفتن یعنی بفهمی چی شد، چرا شد، و چطور دیگه تکرار نشه.
اگه فقط داری تکرار میکنی که "فلانی بد بود"، داری توی گل گیر میکنی.
---
4. ببخش، ولی نه برای اونها—برای خودت
بخشیدن یعنی آزادی.
نه اینکه بگی "اشکال نداره"، بلکه بگی "دیگه نمیذارم این درد، زندگیمو کنترل کنه."
تو حق داری عصبانی باشی، ولی حق نداری تا ابد توی اون عصبانیت زندگی کنی.
---
5. و در نهایت: رنجشهات رو تبدیل کن به سوخت
ازشون استفاده کن. بنویس، بساز، تغییر کن.
اگه قراره یه چیزی ازش دربیاد، بذار اون چیز، قدرت باشه—not زخم.
> "آدمهای قوی، درد رو تبدیل به معنا میکنن. آدمهای ضعیف، درد رو تبدیل به هویت."