نوشته های محسن سعیدپور

دست نوشته های شخصی محسن سعیدپور

نوشته های محسن سعیدپور

دست نوشته های شخصی محسن سعیدپور

نوشته های محسن سعیدپور

آثار شخصی محسن سعیدپور
دست نوشته ها و مقالات اختصاصی
کلماتم خانه‌ای‌ست برای آن‌هایی که در سکوت گم شده‌اند.
هر جمله، پنجره‌ای‌ست رو به درون

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

داستان معلمی با معیارهای یک طرفه

يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ۱۱:۰۹ ب.ظ | محسن سعیدپور | ۰ نظر

معلمی با معیارهای یک‌طرفه داستانی است برای درک بهتر  معیارهای یک طرفه

بی عدالتی

خلاصه  

در یک مدرسه کوچک روستای زیباکنار ، معلمی پرتجربه اما سخت‌گیر به نام آقای نادری قواعدی دارد که به نفع خودش یا شاگردان خاصی اجرا می‌شود؛ نتیجه شکاف اعتماد، شورش خاموش بچه‌ها و آینه‌ای که جلوی او گرفته می‌شود تا ببیند چطور انصاف را از دست داده است.

 

---

 

فضای داستان و شخصیت‌ها

- آقای نادری: معلم میان‌سالی با سابقه درخشان آموزشی و غرور حرفه‌ای؛ به‌ظاهر طرفدار نظم اما در عمل معیارهای متفاوتی دارد.  

- لیلا: دانش‌آموز زرنگ، آرام و چهارفصل، همیشه تلاش می‌کند اما فقیرتر از بقیه است.  

- رضا: فرزند یک مسئول محلی، با نمرات متوسط اما حمایت ویژه و رفتار نرمتری از جانب معلم.  

- باغبان مدرسه و والدین: ناظران خاموشی که کم‌کم صدای اعتراض را شکل می‌دهند.

 

---

 

آغاز مشکل

آقای نادری قوانین کلاس را با لحنی قطعی اعلام می‌کند: تأخیر، تکالیف ناقص و بی‌نظمی باید جریمه شوند. ابتدا همه از نظم استقبال می‌کنند اما خیلی زود مشخص می‌شود که وقتی رضا دیر می‌رسد یا تکالیفش ناقص است، برخورد ملایم و تذکر خصوصی نثارش می‌شود؛ اما لیلا برای همان خطا نمره کم، توبیخ و حذف فرصت شرکت در مسابقه داده می‌شود. بچه‌ها گیج می‌شوند و حرف‌هایی زیرلبی درباره «دو قانون» به وجود می‌آید.

 

---

 

تشدید و واکنش‌ها

بی‌عدالتی آتش زیر خاکستر جمع می‌کند؛ لیلا خجالت می‌کشد اما پافشاری می‌کند، چند نفر از بچه‌ها دیگر تمرکز ندارند، والدین جلسه‌ای برگزار می‌کنند و برخی معلمان کوچک‌ترین شواهد تبعیض را یادآوری می‌کنند. آقای نادری فشار را به عنوان حمله به اقتدارش تعبیر می‌کند و دفاع تند می‌کند؛ اما در یکی از جلسات عمومی، باغبان مدرسه یک دفتر یادداشت قدیمی را نشان می‌دهد که در آن آقای نادری زمانی که خودش دانش‌آموز بود، از استادانی که با او بی‌انصافی کردند، شکایت کرده بود.

 

---

 

لحظه مواجهه و تحول

در جلسه‌ای که والدین و معلمان تشکیل می‌دهند، لیلا شجاعانه از تجربه‌اش می‌گوید و تفاوت رفتارها را مثال می‌زند؛ صدای او اتاق را پر می‌کند. آقای نادری ابتدا دفاع می‌کند اما وقتی مادر رضا، به‌طور آرام، از نارسایی عدالت می‌گوید و دفتر قدیمی را نشان می‌دهند، آینه‌ی خاطرات شکسته در دست او فرو می‌ریزد. او برای اولین بار می‌بیند که همان آزاری که زمانی بر او رفته بود، حالا در عمل خود او تکرار شده است.

 

---

 

پایان و پیامد

آقای نادری دست به اقدام می‌زند: معیارها را بازنویسی می‌کند، اشتباهات گذشته را جبران می‌کند، جلسه‌های ماهانه برای بازخورد عمومی ایجاد می‌شود و فرصت دوباره برای لیلا تنظیم می‌شود. اعتماد آسیب‌دیده آرام‌آرام بازمی‌گردد اما زخم‌ها فراموش‌نشدنی‌اند؛ مدرسه یاد می‌گیرد که انصاف ساختنی است، نه فقط شعار.

 

---

 

درس کوتاه

وقتی یک نفر قدرت داوری دارد اما معیارها را دوگانه می‌کند، جامعه کوچک‌ترین واحدش، یعنی کلاس، دچار فرسایش می‌شود. اصلاحِ معیارها نیاز به شجاعتِ دیدنِ خود دارد و جبرانِ واقعی تنها وقتی اتفاق می‌افتد که اهلِ قدرت، ابتدا مسئولیتِ خطاهایشان را بپذیرند و بعد رفتارشان را تغییر دهند.

       

نقص بی عدالتی

بی عدالتی

معیارها یک طرفه

تعریف معیار دوگانه

لیست گسترده نواقص انسانی

داستان های کوتاه نوشته محسن سعیدپور

نویسنده محسن سعیدپور 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">